شعراعتراض
"دیگر نمی خواهم شعر سیاسی بنویسم،تا برخی خبر گزاری ها و نشریات با اهداف مشخص خودشان از آن بهره برداری کنند.من اصلا" با خشونت و کشتار و بگیر و ببند،موافق نبوده و نیستم.از کلمه ی کهریزک همان قدر بدم می آید که از زندان های گوانتانامو و ابو غریب.نشسته ام که روزی عدالت مولا علی- علیه السلام- اجرا شود.اما انگار برخی نمی خواهند، عدالت و آزادی اجرا شود و یا عده ای از ما بهتران نمی گذارند. آن هایی که کاتولیک تر از پاپ شده اند و صدایشان را از صدای ولی هم بلند تر می کنند! از این سو عده ای با نام ولایت و ذوب شدن و از آن سو گروهی با نام دموکراسی و اصلاحات هرکاری که دلشان بخواهد می کنند. و خط نفاق را هم خودشان تعیین می کنند.این جوری اگر پیش برود همه ی ما منافقان بعدی خواهیم بود!"
این عبارات گوشه ای از درد دل های علی رضا قـزوه در پاسخ به نامه های اینترنتی است."عشق علیه السلام" نام وبلاگی است که قزوه آن را مدیریت می کند. و ما را نو به نو در جریان تازه سروده ها و سفرنامه ها و سایر نوشته های خود قرار می دهد.برای آشناشدن با مشرب فکری وآبشخور سیاسی،اجتماعی او همین یادداشت ها، می تواند یکی از بهترین منابع پژوهش باشد. وی در یکی از این نوشته ها خود را چنین معرفی می کند:
"مرا بسیاری از شما می شناسید،من شاعر "مولا ویلا نداشت"،شاعر"از نخلستان تا خیابان" ، شاعر"با کاروان نیزه" وشاعر"کجایند مردان بی ادعا" امروز هم بر این ادعایم که من پیش از این شاعر مردم رنج کشیده بودم و بعد از این هم با مردم خواهم بود. معتقدم که اسلام آن قدر آزادی در دل خود دارد که نیازی به دموکراسی های غربی نیست..."
همین چند جمله نشان می دهد که به هیچ جریانی منتسب نیست ، شاعری ولایتی است وبه مردم کشورش عشق می ورزد و اهل نقادی فرهنگ منحط غربی نیز هست.از محتوای آثار یاد شده نیز با شیوه ی تفکر،جهان بینی و گستره مطالعات و اندیشه های او آشنا می شویم. او آرزو دارد، نخبگان و فرهیختگان ،به وظایف خود درست عمل نمایند و گام های خود را دقیق تر بردارند وآهنگ حرکت خود را با اشارات رهبری نظاماسلامی،
تنظیم سازند.یکی از ویژگی های کار قزوه آن است که می تواند مسایل ده سال آینده را پیش بینی کند و عملکرد سیاستمداران را به نقد و چالش کشد.وی در مصاحبه ای گفته است:"همین جریان انتقاد به وضعیت موجود که بعد ها به عنوان اصلاح طلبی رواج پیدا کرد،سال های قبل هم در شعر شاعران دیده می شود.من هشت سال قبل از آن ،همین حرف ها را گفته بودم.صفار زاده ده سال قبل از آن گفته بود.سلمان(یکی از آثار قزوه) هم ده سال قبل ازآن گفته بود.می خواهم بگویم شاعران ده سال از سیاستمدارها جلو ترند." (روزنامه قدس20/5/1383). در این قسمت از مقاله، در نظر است به بررسی دفتر شعر"ازخیابان تا نخلستان" او بپردازیم . تادو نکته ی اساسی را به مخاطب علاقه مند انتقال دهیم:اول آشنایی با "شعر اعتراض "و دیگرشناخت یکی از شاعران مکتب اعتراض که در ضمن از استعداد خوبی هم برای پیش بینی ده سال آینده ی وضعیت سیاسی-اجتماعی کشور بر خودار است.این صرف ادعا نیست، بلکه مطلبی است که به تجربه ،حاصل شده است.دست کم نگارنده که ده سال پیش "از نخلستان تا خیابان" او را مطالعه کرده است ،امروزمحتوای آن را اثبات شده می بیند!
شعر اعتراض و ویژگی های آن:
شعر اعتراض شعری است که داعیه پیکار با ظلم و بی عدالتی، زشتی و پلشتی و نامردی و نامردمی را دارد و به دنبال بسترسازی برای استقرار ارزش های الهی در سرتاسر جهان است و اگر شاعر بتواند تعهد اعتراض آمیز خود را وجوه هنری ببخشد ، شعرش همیشه شعر خواهد بود و خواهد توانست دهان مخالفان تعهد سیاسی – اجتماعی را در شعر ببندد. ". میزان توانمندی های شاعر و کیفیت بیان است که به شعر مانایی می دهد در غزل امروز وقتی این اعتراض از صافی تغزل هم عبور داده می شود ، مانایی و زیبایی خاصی به آن بخشیده می شود.شعارگرایی نه تنها در شعر اعتراض که در شعرهایی با موضوع های دیگر نیز می تواند ظهور داشته باشد و نبایست با این حربه به رد شعر اعتراض پرداخت و جوهر کلام آن که در شعر اعتراض تعهد نه بر شانه های شاعر و شعر بل بر دوش مخاطب سنگینی می کند و مخاطب متعهد باید باشد نه شاعر!
( تاریخ تحلیلی شعر نو ، شمس لنگرودی ، ج 4، ص 129و ص 133با دخل و تصرف)
شعر انتظار، جلوه گاه اعتراض، انتقاد، حرکت، تکاپو و بیداری است. شاعران شیعی انتظاررانه درنشستن و ایستایی، بلکه در برخاستن و پویایی معنا می کنند. شعر انتظار، شعر مردگی و بازدارندگی نیست، شعر زندگی و زایندگی است. قزوه شاعر انقلاب است وبه همین دلیل شعر او نیزشعر اعتراض است.
علی رضا قزوه یکی از ارکان مهم موج سوم "شعر انقلاب و دفاع مقدس" محسوب می گردد.او در جایی گفته است:"درمورد ادبیات اعتراض باید بگویم که به شخصه ادبیات اعتراض جهانی را خوب خوانده ام.و سعی کرده ام همیشه مستقل باشم.در جنگ با صدام،جنگ با آمریکا، جنگ بوسنی و هرجا مظلومیتی بوده و به خصوص فلسطین ، شعر من حضور داشته با خیلی از شاعران بزرگ جهان غرب که در شعر اعتراض نام های بزرگی هستند حشر و نشر داشته ام ,شعرهایم راشاعرانی چون سمیع القاسم،محمد الماغوط،مظفر النواب،محمد علی شمس الدین و...خوانده اند.ومن هم از نزدیک با فضای شعر این بزرگان آشنا شده ام .من علاوه بر تأثیر پذیری مثبت از این شاعران باید ممنون و متشکر شاعرانی باشم که پیش از من درشعرمقاومت واعتراض،
تجربیاتی آفریده اند. زنده یاد سلمان هراتی،دکتر طاهره صفار زاده،محمد رضا عبد الملکیان و رضا براهنی(با مجموعه ی اسماعیلش)از مشوقان من در سرودن این شعرها بودند.شعرهایی که به تیراژ میلیونی هم رسید و تیر خلاصی بود درشقیقه ی شعر بی خیالی ها"
( علی ترکمن،روزنامه جوان2/7/88 حمید رضاجوادی،همشهری،1/7/82).
با مرور سومین چاپ دفتر شعر او در سال 1372با عنوان"از نخلستان تا خیابان " با دیدگاه های او آشنا می شویم:
الف –ستمگران را زبان سرخ شایسته است :
مرا نشناختند / که گفتند: / بخند / و شاد باش / شاد! /
مرا نشناختند / که گفتند: / لب فرو بند / و به سری که درد نمی کند/ دستمال مبند/
من اما سرم درد می کرد! / گفتم: / دیروز چاره ساز این سر پر درد /یک پیشانی بند سبز بود /
و امروز / جز با زبان سرخ نشاید که...
- قزوه قطعه شعر سپیدمذکور را در آذر ماه 1363سروده است و رسما" اعلان می دارد که من شاعری
از تبار" سربدارانم" و بر سر مصالح اسلام و مسلمین با کسی تعارف ندارم.
ب -شاعری که می خواهد ابوذر زمان باشد:
... شاعر وقت شناس کسی است که نان را / به نرخ روز می خورد/
در میتینگ های ادبی / از سالن هتل های مجلل سر در می آورد/
شاعر وقت شناس باید فقط زیبایی ها را ببیند./
مهم نیست اگر صندلی های چرخدار/ چرخ غرور می زنند! /
مهم نیست اگر به اسلام ، وصله ی ناجور می زنند!/
شاعر باید مگسش را بپراند/شاعر باید چشمش کور باشد/
راستی اگر راست می گویی قصیده ای بگو!/روی گل ها می نشستم/اگر حرمت گل ها را داشتند/
درلاک خود فرو می رفتم/اگر ناخن های لاک زده/ صورت انقلاب را نمی خراشیدند/
حتی شاید به پارتی می رفتم/اگر پارتی بازی نمی شد!
ای دوست!/از من جان بخواه/اما" فریاد"سهم من است/ چنان که سهم ابوذر بود.
دیشب در نهج البلاغه با کسی بودم/که مرا پا به پای خویش تا نخلستان های کوفه برد/
از نخلستان صدای گریه می آمد/دیشب به مضامین مظلوم نهج البلاغه می اندیشیدم/
که ابوذر از راه رسید/این بار، پا به پای ابوذر رفتم/ازنخلستان تا خیابان/
از چهار راه درد گذشتم/از چهار راه فقر/که اعتراض ابوذر مرا به خود آورد/
-اینان برادران علی(ع)هستند/من گذشتم و ابوذر فریاد می زد:
چرا شریح قاضی ها رسوا نمی شوند؟
من می گذشتم و ابوذر/از کنار این همه تفاوت نمی گذشت...(برگزیده از:صص107-110)
اکنون پس از گذشت بیست و دو سال، در جریان فتنه ی سبز،بسیاری از کسانی که دغدغه ی خاطر شاعر بوده اند
به ملت معرفی شده اند.
ج-افشای چهره ی کسانی که در پشت ارزش های انقلاب ،در فکر منافع شخصی خویش اند:
کـو قلمـدان صـداقت،کو مرکـب دان درد حسن خود را می نمایانند این طاووس ها
چهره ی آیینه هامان سخت پنهان مانده است پرده بردارید از خوش رقصی سالوس ها
(برگزیده از غزل اقیانوس ها،ص44)
د-در روزگار قحطی وجدان:
...من بعضی وقت ها در خیابان/دنبال یک سر سوزن غیرت می گردم/بیا بی خیال باشیم/
در روزگار چرخش های صد و هشتاد درجه/ در روزگار جوک و غیبت/
یادش به خیر/ تلخ و شیرین / داریوش و گوگوش / نعمت نفتی /
گل گفتی /روزگار دمپایی های لا انگشتی/
آدم های لا ابالی/ مسترهای آمریکایی/
بیا به امامزاده داوود برویم / کباب بره اش معرکه است / مطمئن با ش بد نمی گذرد /
هوای آزاد کوه های دربند حرف ندارد / آرامش رؤیایی / در بعد از ظهر های کنار دریا فراموش نشدنی است/
بیا به فکر تمدن باشیم / وقتی تابوت شهیــد نمی آید/...
...خدایا ! به ما اسلام ناب آمریکایی عطا کن!/تا از هر اتهامی مبرا باشیم!
(برگزیده ازبند پنجم شعر در روزگار قحطی وجدان،صص،77و78و82)
ه- مولا ویلا نداشت:
... امسال به ساعت های کاسیو اطمینان کردیم / و نماز صبحمان قضا شد /
امسال متولی های مسجد و امامزاده / با هم مسابقه گذاشتند /
و همه از رساله ی امام یک جور سؤال دادند./
...شرکت های ثبت نشده / سیاست بازان لرد مستضعف / جیب برهای با جواز / جیب برهای بی جواز /
غول های پوشیده در لباس مذهب / مقاطعه کاران خیابان زعفرانیه /شرکت صادرات زعفران /
شرکت صادرات فرش.../خجالت هم چیز نایابی است /
حتما" باید مسأله ی جنگ بماند برای بعد از جنگ /
سیاست بازان باز سر گیجه گرفته اند / باند ارتشا / باند زنا / باند مهدی هاشمی هزار پا /
اصلا" گور پدر مال دنیا / ریاضت کش به ویلایی بسازد! /
باری، ما هر چه می کشیم / از دست مرغ و بنز و ویلاست / ما هرچه می کشیم از این هاست /
اصلا" با این طرح چطورید؟ / جان دادن از ما / طرح اقتصادی از شما /
من فکر می کنم شاعری زخم زبان می خواهد / نه مبانی نه بیان می خواهد /
شاعر یعنی موی دماغ سیاست بازان / شاعری که با خیال راحت می خوابد / اصلا" شاعر نیست.
بیا به آفتابی نهج البلاغه بر گردیم / چرا نهج البلاغه را جدی نمی گیریم؟ / مولا ویلا نداشت /
معاویه کاخ سبز داشت / پیامبر به شکمش سنگ می بست / امام سیب زمینی می خورد /
البته به شما توهین نشود!/ (برگزیده از شعر مولا ویلا نداشت،صص83و103)
و – در تکریم جانبازان:
صبح، دو مرغ رها / بی صدا / صحن دو چشمان تو را ترک کرد /
شب، دو صف از یا کریم / بال به بال نسیم / از لب دیوار دلت / پر کشید /
آفتاب،/ خار و خس مزرعه ی چشم تو / آبشار، موج فرو خفته ای از خشم تو /
می شود از باغ نگاهت هنوز / یک سبد از میوه ی خورشید / چـید!
(شعر باغ نگاه،برای بسیجی مجید ابو القاسمی ،صص71و72)
ز – برگزیده ی غزلیات و مفاهیم بلند انقلاب:
برای امام خمینی(ره): تنها تو بـد ندیده ای از واعظان شهر / ما نیز در شمار شهیدان تهمتیم!
(ص33و34)
برای شهیدان خرمشهر:هلا! ای لاله های آشنا، بی پرده می گویم/
شمارا درد غربت کشت و ما را داغداری ها!
(ص31)
شهیدان گمنام: دسته دسته گم شدند، سهره های بی نشان/
و برای حزب الله: تشنه تشنه سوختند،نخل های روزه دار
(ص25)
برای مهدی موعود: می رسد بهار و من، بی شکوفه ام هنوز / آفتاب منفبتاب! مهربان من ببار!
(ص26)
برای شهید عاصمی: باور کنید آینه ای سوخت،خاک شد / آیینه ای که جز نقش شعله ور نداشت.
(ص38)
بسیجی مفقود الاثر طباطبایی: میان کوچه ی بیدارانف هنوز در گذر توفان /
به یاد چشم تو می سوزد،چراغ این شب یلدایی.
(ص41)
غزل عدالت:یک سوی کاخ زرددلان سبز می شود /
یک سوی چهره ها همه سرخ از خجالت است.
(ص36)
غزل دسته گل ها: سخت گمنامید،اما ای شقایق سیرتان / کیسه می دوزند با نام شما،شیادها
غیر تکرار غریبی،هان!چه معنا می کنید/ غربت خورشید را در آخرین خردادها؟
مثل دریا ناله سر کن در شب توفان و موج/ هیچ چیز از ما نمی ماندمگر فریادها!
(صص39و40)
غزل آشنایی: وقت است تا در ورطه ی درد، چون موج عاشق پا بکوبیم /
در بارش یکریز شمشیر، مثل عقابی پر بگیریم
ما با تو ای موج کرامت ،دریای بی پایان وصلیم /
مابا تو ای ابر شهادت، زخم نمکسود کویریم.
(صص23و24)
غزل بوی سیب: امشب از این کوی بن ب ست،با پای سر می توان رست /
روشن چراغ دل و دست،با نور" امن یجیب "است
در مسجد سینه چندی است،تا صبحدم نوحه خوانی است/
بر منبر گونه شب ها این گونه اشکم خطیب است
از سنگ های بیابان،خاموش بودن عجب نیست/
از ما که همکیش م.جیم،این گونه ماندن عجیب است.
(صص19و20)
غزل بیعت: در ازدحام دست ها به گاه تشییع / غدیر دل ،گواه بیعتی خجسته است.
(ص18)
بیعت در غزل غربت: درون سینه ی یارانت،زلال عاطفه می جوشد /
و در ادامه ی یک بیعت،فتاده دست علمداران
به یمن نام بلند تو، در این سپیده ی نورانی /
قلم به دست شقایق هاست،علم به دوش سپیداران.
(ص22)
همین مقدار از برگزیده ی اشعار علی رضا قزوه در دفتر شعر "ازنخلستان تا خیابان "کافی است تا مارا با نمونه ی شعر اعتراض
آشنا سازد.قزوه در ارتباط با فتنه ی سبز نیز مواضع شفاف و حماسی اتخاذ کرد و زیباترین شعر اعتراضی خود را علیه اوباما سرود.
علاقه مندان موارد یاد شده را در وبلاگ عشق –علیه السلام-پی گیری نمایند.چنانچه مخاطبان عزیز به این مبحث علاقه مند باشند،
شعر اعتراض را از منظر شاعری جناب قزوه ،در ابعاد دیگری پی خواهیم گرفت . والسلام.احمد فرهنگ.